خاطره شهداء
15 مهر 1394 توسط خادم الزهرا
اومد کنارم نشست و گفت :حاج اقا یه خاطره برات تعریف کنم؟
گفتم بفرمایید ، عکس یه جوون بهم نشون داد و گفت:اسمش عبد المطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محله ی ما مکانیکی میکرد وچون کر ولال بود ، خیلی ها مسخره اش میکردند.
یه روز با عبد المطلب رفتیم سر قبر پسر… بیشتر »