شهادت آرزومه

برام دعا کنید شهید بشم
  • اخیر 
  • تماس  
  • ورود 

شعر خودم

18 مهر 1394 توسط خادم الزهرا

#شعر از فاطمه حسینی
تمام شبهایی که روی دو پاهایم رو نیمکت نشستنم را تماشا میکردم

تو برایم دست تکان میدادی

شده اند برایم یک خاطره

با تمام حسم از همان کوچه گذشتم

تو برایم یاد دادی

که چطور دوست پیدا کنم

تو برایم یاد دادی چطور گذشت کنم

تو خودت گفتی که تو برای زنده ماندن باید بخوری

و من خوردم تا جایی که یادم رفت چه کسی برام نان آورد

در همان لحظه حساس بود که ناشکری کردم

تو با تمام عشقی که بهم داشتی

رویت را بری لحظاتی ازم برگرداندی

و این برای تو لحظه ای بود

اما برای من تمام عمرم را سیاه کرد

تو از وقتی رویت را ازم برگرداندی

من یادم آمد

تو گفته بودی که نباید …

و من همان نباید را کردم

من اعتراف کردم

تو بگذر

تو خدایی

و من بنده ی خاطی تو

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: شعر، شعر نو، شعر فاطمه حسینی،شعر×

موضوعات: خودمونی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

شهادت آرزومه

این وبلاگ متعلق تمامی عزیزانی است که آرزوی شهادت دارند اینجا سلوک و رفتار شهداء را بخوانید و با آنها زندگی کنید قبل از اینکه به دفتر تاریخ بپیوندند و فقط بشوند درسی از تاریخ و تمام.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت
  • قرار عاشقی
  • خاطرات شهدا
  • وصیت نامه شهداء
  • خودمونی

Random photo

مصاحبه با شهید امینی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس