شهید سیدعلی دوامی
علیوار در کوچهها به خانه فقرا سر میزد
یادم هست یک سری از خانوادههای جنگزده را به ساری آورده بودند، من و هر سه فرزندم میرفتیم از هر جا که میتوانستیم برای جنگزدهها وسایل تهیه میکردیم، لباس، پوشاک و خوراک هم از خودمان و هم از مردم میگرفتیم و برایشان میبردیم؛ سیدعلی در تمام این مراحل همراه من بود و اینها را میدید، او با لذتی خاص این کارها را انجام میداد.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم به مردم کمک میکردیم، مثلاً افراد دور یا نزدیکمان را که میدانستیم نیازمند هستند، شناسایی میکردیم و با کمک افراد دیگر، در سال به مناسبتها و بهانههای مختلف شبانه کمکها و وسایل موردنیازشان را درب خانهشان میبردیم.
افرادی که در وضعیت مالی خوبی نبودند یا در شرایط بد اجارهای زندگی میکردند و بسیاری دیگر. به علی میگفتم: «امشب میخواهیم برویم مهمانی» میگفت: «مامان بار سنگین است» میگفتم: «بله علی جان!» وسایل را دم در گذاشتیم و میرفتیم نمیخواستیم صاحب خانه متوجه شود که چه افرادی به او کمک رساندهاند.
علی از دوران کودکی در چنین فضایی رشد کرده و تربیت شد. همه اینها روی علی تأثیر مثبتی داشت، همینها باعث میشد تا علی پولهایش را جمع کرده و به افرادی که میدانست نیاز دارند، ببخشید.