شهادت آرزومه

برام دعا کنید شهید بشم
  • اخیر 
  • تماس  
  • ورود 

قرارعاشقی با حامد،جوانی

10 آبان 1394 توسط خادم الزهرا
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی
قرارعاشقی با حامد،جوانی

بسم رب الشهدا والصدیقین
السلام علیک یا مولانا یا اباعبدالله

قرار عاشقی

مهمان امشب

شهید حامد،جوانی

سلاااااام، من حامد جوانی ام

بچه ی دیار غیور پرور آذربایجان،

دیار باکری ها وشهید آیت الله مدنی

بعله درست حدس زدین من بچه ی تبریزم،

26آبان 68 تو یه خانواده ی خیلی مقید ومذهبی به دنیا اومدم.

یه داداشی بزرگتراز خودمم دارم.
پدرومادرم که خدا خیرشون بده ،از اون آدمای نیک روزگارن،
دوران بچگی من همه تلاششون این بود که منو بچه مذهبی وهیئتی بار بیارن که خداروشکر زحماتشون نتیجه داد.
بچگی مو توهمون تبریز بودم وبزرگ شدم ومدرسه رفتم.
سال 88بود که رفتم سپاه وهمزمان تو رشته ی علوم نظامی مشغول تحصیل شدم.

تا اینکه زد واین داعش لعنتی پیداش شد.

فک میکردن بچه شیعه غیرت نداره وبیکار میشینه

گفتم یاحسین ،مگه ما مردیم که کسی بخواد دوباره به خانم رقیه سیلی بزنه؟
حضرت رقیه وحضرت زینب سلام الله علیها ناموس امام زمان هستن .شیعه باید بمیره که به مزار ایشون بخواد تعرضی بشه

بعدشم هدف این داعش خبیث خشکوندن ریشه ی اسلامه،باید جلوش می ایستادیم خب.

به پدرومادرم گفتم میخوام برم سوریه برای دفاع از حرم بی بی

بنده خداها گفتن راضی هستیم به رضای خدا.خدا خیرشون بده ،
من که همیشه دعاگوشونم

خلاصه رفتم دمشق،اونجا حالم خیلی خووووب بود واگه دلتنگی برای پدر ومادرم نبود مرخصی هم نمی اومدم

بار آخری که خواستم برم سوریه،
اول قرار ازدواجمو کنسل کردم.

بعد به پدر ومادرم گفتم دوس دارم از زیر حلقه ی یاسین رد بشم.

میدونین حلقه ی یاسین چیه؟

یه حلقه ایه که آیات قرآن روش مینوسین هرکی از زیرش رد بشه وآرزو کنه بر آورده میشه،

منم از زیرش رد شدم وشهادت رو آرزو کردم
توجبهه سوریه بهم لقب آچار فرانسه داده بودن،

همه تلاشم این بود که هر کاری از دستم برمیاد انجام بدم وبودنم مفید باشه اونجا.

از توپخونه گرفته تا نبرد زمینی،
همه جا بودم.
از اون لعنتی هام هیچ ترسی نداشتم،مگه چیکاره بودن ؟؟؟

تا جایی هم که میتونستم فرستاده بودمشون جهنم

برا همینم حسابی از دستم کفری بودن.
تا اون حد کینه ی منو به دل داشتن که منو با موشک تاو(ضدتانک ) زدنم،ومن مجروح شدم واوردنم تهران

بنده خدا بابام که اومده بود سوریه برابرگردوندن من ،میخواست اونجا بمونه وبجای من بجنگه ولی خب قبول نکرده بودن،

اردیبهشت 94 برگردوندنم تهران وبستری شدم.

میدونید چیه؟
هر وقت روضه میرفتم میگفتم کاش روضه ی حضرت ابالفضل بخونن.

اخه همه ی ما ترکها معروفیم به حضرت عباسی بودن

خیلی دوستشون داشتم

لطف وخدا وایشونم موقع شهادت نصیبم شد ،میدونید چرا؟

اون موشک دوتا چشم ودوتا دستم روبرده بود ،درست مثل سقای کربلا

[, بیمارستان که بودم حضرت آقا یه نامه به پدرم نوشتن وفرمودن ما علاوه بر جهاد ثواب هجرتم میبریم،همون نامه کلی باعث آرامش پدرم شد ]

تا اینکه بالاخره تیر ماه 94 از این جسم دنیایی راحت شدم و آخ جووووووون،
بعله شهید شدم.
همشهری هامم سنگ تموم گذاشتن تو تشییع پیکرم

[ اینجام خونمه،تشریف بیارین خوشحال میشم]
[راستی همسایه ی داداش محمود رضا بیضایی هم هستم وحسابی خوش میگذرونیم ]

[اونم وصیت نامه مه بخونین بد نیس ]

[اینم منم تو حرم عمه کوچولوی سادات،خب دیگه من باید برم،التماس دعای فرج،خدانگهدار]

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

موضوعات: شهادت, قرار عاشقی, خاطرات شهدا لینک ثابت

نظر از: زينب [بازدید کننده]
زينب

سلام متن زيبايي بود اجركم عندالله،فقط يه موضوع ، اينكه ايشون سال شصت و نه متولد شدن نه شصت و هشت

1394/11/18 @ 01:24
نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

با سلام
آرامشی در چهره ات بود؛ آرامشی زیبا، برادر
خون تو را دیدم که می‌ریخت، چون خون عاشورا، برادر

خون تو شعری مستمر بود هشدار جنگی سخت تر بود
خون تو فریاد سحر بود، وای از سکوت ما، برادر

روابط ما با آمریکا رابطه مظلوم با ظالم ،غارت شده وغارتگر است ما تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم انهایی که خواب رابطه با آمریکا را می بینند خدا بیدارشان کند. امام خمینی(ره)

اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی علیه السلام

1394/08/13 @ 17:14


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

شهادت آرزومه

این وبلاگ متعلق تمامی عزیزانی است که آرزوی شهادت دارند اینجا سلوک و رفتار شهداء را بخوانید و با آنها زندگی کنید قبل از اینکه به دفتر تاریخ بپیوندند و فقط بشوند درسی از تاریخ و تمام.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت
  • قرار عاشقی
  • خاطرات شهدا
  • وصیت نامه شهداء
  • خودمونی

Random photo

قرار عاشقی شهید حسین همدانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس