قرارا عاشقی با شهید موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی
شبتون بخیر
خیلی خوشحالم که اینجام
من سید نور خدا موسوی هستم
لرستان به دنیا آمدم. جنگ که شده بود، تو عمليات مرصاد شرکت کردم و تا مرز شهادت پیش رفتم،ولی از دوستام جاموندمو شهید نشدم
جنگم خداروشکر تموم شد
منم تو دانشگاه افسری ادامه تحصیل دادم
تعریف از خود نباشه انقدر بین همرزمامون تو جبهه محبوب بودیم،هیچکدوم حاضر نبودن که مرخصی بگیرمو چن روز نباشم
خلاصه ازدواج کردیم اون موقع ما تو نیروی انتظامی بودیم،بعد ازداوجمونم اومدیم تهران،
ثمره این ازدواجمونم یه دختر خوشگل به اسم زهرا خانم و یه پسر گل به اسم اقا محمد بود.
البته بگمااا خیلی دوسشون دارم
بعد از مدتی اومدیم خرم اباد با خانواده،اونجا بودیم که بهمون مأموریت دادن بریم زاهدان.
تقریبا اواخر مأموریتم بود،که تو درگیری با گروهگ تروریستی ریگی از ناحیه سر مجروح شدم.
البته اولش فک میکردن شهید شدم ولی بعدش متوجه شدن نبضم کار میکنه،اون روزیکه داشتن منو به بیمارستان منتقل میکردن تو راه کلی تیر هوایی شلیک کردن تا مردم راهو باز کنن.
روزای اول امیدی به زنده بودنم نبود
که با دعای خیر شماها علاعم حیاتیمو بدست اوردم.
یادم رفت بگم۱۷اسفند ۸۷بود.
دختر کوچولوم زهرا وقتی منو دید بود خیلی جیغ می کشید،خیلی ناراحت شده بود.
اما خانوممو خواهرخانومم بازبون بچه گونه راضیش کردن بهش گفتن؛اگه بابا بین ما نبود چی؟!خوب بود اینجوری؟
یا الان که کنارمونه بهتره
خلاصه ممنونم ازشون،الان بچه هام بادیدن من ارومن ،وقتی می بینن اشفته م اونام ارامش ندارن.
من یه جانباز ۱۰۰درصد هستم،که الان ۶ساله تو کمام.
مردم از هرقشری برای دیدنم میان،طوری که تو طول شبانه روز اصلا منو خونواده ام تنها نیستیم
ههههعیییی…
بعضی از جوونام میان پیش ما خطبه عقد میخونن بالاخره شهید زنده ایم دیگه
دوستای گلی که دارم نگو،همیشه بهمون سر میزنن،اگه خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد خودشونو زود می رسونن
ازشون ممنونم…
دوستام به خانومم میگن سفیر لار،چون تو منطقه ای که مجروح شده بودم،"لار “بود.
خانومم ازشما ممنونم
دوستای گلی که دارم نگو،همیشه بهمون سر میزنن،اگه خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد خودشونو زود می رسونن
ازشون ممنونم…
دوستام به خانومم میگن سفیر لار،چون تو منطقه ای که مجروح شده بودم،"لار “بود.
خانومم ازشما ممنونم
چون نمیتونم با صحبت کردن با دنیا ارتباط برقرار کنم،
از تو خواب خانومم و دوستا و اشناها باهاشون صحبت میکنم.. هر وقتم مشکلی پیش بیاد تو خواب بهشون میگم..
برادر موسوی امشب شب جمعه ست،میدونیم شبای جمعه شهدا کربلان پیش اقا اباعبدالله
شمام شهید زنده
رفتین پیششون از مام یادی بکنین
چشم حتما..خب مادیگه رفع زحمت کنیم
جهت تعجیل در فرج اقاو ارواح طیبه شهدا صلوات
علی یارتون